خدایا
این دلتنگی های ما را هیچ بارانی آرام نمیکند
فکری کن
اشک ما طعنه میزند به باران رحمت
قلبِ کالِ من
در فصلِ دستهای تو می رسد...
فصلی برای تمامِ رؤیاها.
دستی برای تمام فصل ها
چون فقط در خواب میبینم تورا...
دوست دارم زندگی در خواب را
کنم طاقتی. عادت آنروز هایت بود
این روز های برای گرفتن خبری از من
عجیب صبور شده ای ...!!!
باز یقه ام برا چسبیده ای
که برایت شعر بخونم...
معشوق شعر تویی...
این ها بهانه است!!
برای نبودنت گلایه نمیکنم
چون تا نبودنت نباشه...
لذت بودنت احساس نمیشه
خیالت راحــتـــــــــــــ…
دل شکسته ها نفرین هم بکننـــــــــــــــــد ،
گیرا نیـــــــــــــ ست…!
نفــــــــــــــــرین ،
ته دل می خواهــــــــــد
دل شکسته هم که دیگر
سرو ته ندارد....
نفس باد صبا.عشق از جنس طلا
دوری و دفع بلا...
یاری از سوی خدا همه تقدیم تو باد
تو آسمون دنیا هر کسی ستاره داره. . .
چرا وقتی نوبت ماست آسمون جایی نداره
طرف چپ پیراهنم
مدتی است تیر میکشد
چه پیراهن های عجیبی.حتی وقتی تنم نیستند
طرف چپ سینه ام تیر میکشد
اطلاعات کاربری
داستان (حکایت آن درخت)لینک دوستان
آرشیو
پیوندهای روزانه
آمار سایت